فهم انسان مسیحی قرون وسطی از خود

دکتر عطاءالله بیگدلی

📜انسان مسیحی

“…هنگامی که اوگوستینوس مشاهده کرد نظریه پلاگیوس و حذف انتقال گناه نخستین اساس سنت کلیسا یی را به خطر می اندازد، با جدیت تمام با این نظر مخالفت و از سنت پولوسی، دفاع کرد. به نظر او گناه آدم با پیوستگی جوهری انسانها با او به همه سرایت پیدا کرده است. انسان با خواست و اراده خود گناه کرد و به ذات الهی توهین نمود. او گوستینوس با دیدی نوافلاطونی به تبیین گناه نخستین پرداخت. با گناه نخستین بدن علیه روح شورش کرد وا روح که ذاتا برتر از بدن بود و برای اداره آن خلق شده بود، تابع بدن و ارزشهای آن شد. روح پس از چندی خود را نشناخت و خود را یک بدن انگاشت و پنداشت که ارزش های آن، ارزشهای روحانی است. در نتیجه نگاه انسان به مادیات جلب شد و از الوهیت روی گردانید. حال انسان به تنهایی و با تکیه بر قوای طبیعی اش نمی تواند خود را نجات دهد. او با اراده و به اختیار خود سقوط کرد، ولی اختیار ( librum arbitrium ) تنها برای نجات او کافی نیست. او نیاز به امدادی غیبی دارد. این امداد یا لطف الهی در تاریخ به صورت متجسد و مصلوب شدن پسر خدا برای باز خرید انسان اتفاق افتاده است و پس از آن نیز بر اساس اراده خداوند بر برخی از انسانها تعلق می گیرد لطف و رحمت الهی باید باشد تا اراده و اختیار انسان بتواند با تمایلات دنیوی و فاسدی که گناه نخستین ایجاد کرده است، به طور مؤثر مبارزه کند و استحقاق خداوند را داشته باشد. لطف الهی کمکی اساسی است از طرف خداوند به اراده انسان. لطف با اراده همکاری می کند تا انسان به طور مؤثر عمل کند تا خیری را که با گناه نخستین از دست داده بود، دوباره به دست آورد. لطف قبل از اراده است، ابتدا باید لطف خداوند شامل حال انسان شود تا او بتواند عملی را برای بلند مرتبگی نفس خود انجام دهید…”

جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:

📘کتاب” تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس ” نوشته محمد ایلخانی

📙کتاب ” شهر خدا ” نوشته آگوستین قدیس ترجمه حسین توفیقی

📗کتاب “تاریخ فلسفه کاپلستون – جلد ۳” نوشته فردریک کاپلستون ترجمه ابراهیم دادجو

📕کتاب “تاریخ فلسفه مسیحی در قرون وسطی” نوشته اتین ژیلسون ترجمه رضا گندمی نصرآبادی

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.