یکی از معانی عقل در حکمت اسلامی

حجت الاسلام دکتر علی لطیفی

📜عالم عقل

“…بنابراین انسان را مثالی جوهری است که در عالم اشباح قائم به نفس خودش است، و نیز مثالی عقلی و جوهری است که در عالم عقول قائم به ذات خودش می باشد، و کار در هریک از موجودات طبیعی نیز این گونه است، یعنی هر کدام را سه وجود است: اولی عقلی و دومی مثالی و سومی مادی.

بدان که وجود عقلی از هر نوع، امکان ندارد که بیشتر از یکی و قابل شمار باشد، این بدان جهت است که اگر حقیقت، جزیک حد نوعی نداشته باشد، تعدد و شمار آن – جز از جهت ماده و یا از جهت سبب های خارجی اتفاقی و برخوردی – امکان پذیر نخواهد بود؛ اما دو وجود دیگر: در آن دو، کثرت و فزونی اعداد و شمار، از یک نوع جایز می باشد، خواه از جهت انفعالات مادۀ قابل باشد – چنان که در صورت های طبیعی است – و یا به واسطۀ جهات فعلیت ۔ چنان که در ادراکیّت است و آن را خیال حفظ می نماید، پس هر صورتی از یک نوع – مانند انسان – وقتی از این وجود و از تمثل خیالی مجرد و رها شد، به عالم عقل رسیده و اثرش بدانجا می انجامد، و چون صورت دیگری از همان نوع مجرد شود، به طوری که در تجرد بدان مقام رسد، وجودش در آنجا، غیر از وجود اولی نیست و اثرش هم غیر از آن اثر نمی باشد، و همین طور در غیر این دو از آن نوع – چه سابق و پیشین و چه لاحق و پسین – اگرچه هزاران هزار صورت در این مقام باشد. پس از این بیان برهانی روشن شد که هرنوع طبیعی در این عالم را خواه دارای افراد فراوان نامحدود باشد و یا نوعی باشد که محدود در شخص باشد به صورتی عقلی است که در عالم عقلی ربانی قائم به ذات خودش می باشد – چنان که رأی و نظر افلاطون الهی است – و نپندارم در این زمان درازی که پس از او و کسانی که همطراز او بودند گذشته، کسی به فهم هدف و مقصود او رسیده و با یقین برهانی تفکر و اندیشه در مرام و نظریه او کرده باشد به جز یکی از فقرای گمنام منزوی (که خود مصنف قدس سره است).”

صدرالدین محمد شیرازی (ملاصدرا)

جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می‌گردد:

📘کتاب “حکمت متعالیه در اسفار اربعه-جلد۱” نوشته صدرالدین محمد شیرازی

📙کتاب ” اتحاد عاقل و معقول” نوشته علامه حسن حسن زاده آملی

📗کتاب ” هستی و هبوط” حمید پارسانیا

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.