📜 تئوس در فرهنگ اساطیری یونانیان
خدایان و نامیرایان یونانی قدرتهایی هستند که جلوههای گوناگون کیهانی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی را در هم میآمیزند و این آمیزش چنان است که نمیتوان اجزای آن را از یکدیگر جدا انگاشت. درمذهب یونانیان کهن و بخصوص در بینش هومر، ایزدان نیروهای فراطبیعی نبودند. در واقع این حوادث و رویدادهای بزرگ بودند که خود را با لباسهای مینوی و قدسی در طبیعت نشان میدادند. برای مثال ارس خدای جنگ نبود، بلکه نیرویی بود که جنگ را الوهیت میبخشید. در فرهنگ اساطیری باستان، جهان در پرتو نیروهای قدسی شکل میگرفت و تجلی مییافت. البته برعکس ادیان ابراهیمی نیروهای قدسی فراسوی زمین و طبیعت نبود، بلکه در متن طبیعت حضور داشت. از نظر یونانیان، این جهان قدسی و مینوی محسوب میشد و خدایان در کلیه شئون هستی، نقشی فعال داشتند. هنگامی که هومر در ایلیاد می گوید: “پوزایدون بر امواج خروشان سوار بود و در واقع منظور او جلوه مینوی موجهای دریاست.” در زبان یونانی واژه تثوس به هر رویداد خلاف عادت و خارق العادهای اطلاق میشد. در نظر یونانیان تئوس معنایی محمولی و خبری ( predicative ) داشت و به هیچ وجه موضوعی و فاعلی نبود. به قول گاتری چنین نبود که یونانیان همچون مسیحیان و یهودیان ابتدا وجود خدا را اثبات نمایند و سپس به وصف او بپردازند و مثلا بگویند “خدا خیر مطلق است یا خداوند خالق زمین و آسمانهاست”. بلکه آنها به رویدادهای خطیر، وصف تئوس و یا قدسی میدادند. آنها از چیزی که هراس، هیبت و هیمنه را بر میانگیخت با صفت تئوس باد میکردند. مثلا میگفتند “عشق در زمره ایزدان است”، اما نمیگفتند “خداوند سرچشمه عشق است”. در آثار هومر هر نوع توانایی، حالت، اندیشه و یا عملی در گوهر مینوی بازتاب مییابد و از این رو هر واقعه مهمی واجد وصف قدسی میشود. بدین اعتبار خدای یونانی را نمیتوان به یک وجود و یا یک صورت خاص تقلیل داد، بلکه خدا در کلیه پدیدههای عالم جلوه مییابد. یونانیان نه تنها به خدایان گوناگون باور داشتند، بلکه هریک از آنها را دارای ذاتی مبتکر میشمردند. در واقع خدایان یونانی منش و ماهیت حیات بر روی زمین را به نحوی بارز متجلی میساختند.
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📙کتاب ” جدال عقل و اسطوره در یونان باستان” نوشته پژمان گلچین
📗کتاب” نخستین فیلسوفان یونان” نوشته شرف الدین خراسانی
📕کتاب “گذر از جهان اسطوره به فلسفه” نوشته محمد ضیمران