📜عقل نظری و عملی
“بدان که فلسفه عبارت است از استکمال نفس انسانی به سبب معرفت و شناخت حقایق موجودات – آنگونه که هستند . و حکم به وجود آنها از روی تحقیق و ثبوت، همراه با براهین، نه از روی گمان و تقلید و پندار – به مقدار طاقت و وسع انسانی – و اگر خواهی گویم: فلسفه، عالم را نظمی عقلی، به قدر توان بشری می بخشد تا تشبه به باری تعالی حاصل آید، و چون انسان موجودی است که همچون معجون از دو آمیزش به هم رسیده: صورت معنوی امری، و ماده حسی خلقی، و نفسش نیز دوجهت تعلق و تجرد دارد، از این روی حکمت، به حسب ساختار دو نشأه – با به صلاح آمدن دو قوه – منقسم به دوقسم می شود: نظری تجردی، و عملی تعقلی.
اما نظری؛ غایتش نقش پذیری نفس است به صورت وجود، بر نظام خود – کامل و تمام – و گردیدنش عالمی عقلی، مشابه عالم و جهان خارجی و مشهود، ولی نه در ماده، بلکه در صورت و آرایش و هیئات و نقش آن؛ و این نوع از حکمت مطلوب سرور رسولان (ص) بوده که در دعایش از پروردگارش درخواست می کرده و می گفته:”رب ارنا الاشیاء کماهی”، یعنی: پروردگارا! اشیا را آنگونه که هستند به ما بنمایان، و حضرت ابراهیم علیه السلام هم همین را درخواست داشت، آنجا که درخواست می کند: “رب هب لی حکما”، یعنی: پروردگارا! مرا فرزانگی بخش (۸۳- شعرا) و حکم عبارت است از تصدیق به وجود اشیاء که ضمنا مستلزم تصور آنها هم هست.
واما عملی، میوه و نتیجه اش انجام عمل نیک است ، برای تحصیل ( ملکه ) بلندی و برتری یافتن نفس بر بدن، و (ملکه) مقلوب و رام شدن بدن نسبت به نفس، و به این دوقسم رسول خدا صلی الله علیه وآله اشاره کرده و فرموده: “تخلقوا بأخلاق الله”، یعنی: به اخلاق و صفات الهی خوپذیر شوید، و خلیل علیه السلام همین را در درخواستش از خدا داشت که گفت: “والحقنی بالصالحین”، یعنی: قرین شایستگانم کن (۸۳ – شعرا) “
صدرالدین محمد شیرازی (ملاصدرا)/اسفار اربعه/ جلد۱
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📘کتاب “حکمت متعالیه در اسفار اربعه- جلد ۱ و ۴” نوشته صدرالدین محمد شیرازی ملاصدرا
📙کتاب “رحیق مختوم- جلد۱” نوشته آیت الله عبدالله جوادی آملی
📗کتاب “شرح فارسی اسفار اربعه- جلد۱” نوشته آیت الله حسن حسن زاده آملی