ما و پرسش”روشنگری چیست؟”
به گمان من در این نوشته کانت است که مسئله زمان حال، همچون رویدادی فلسفی رخ مینماید، رویدادی که فیلسوفی که از آن سخن میگوید خود نیز جزئی از آن است. اگر فلسفه را صورتی از پراتیک گفتاری بینگاریم که تاریخ خود را دارد، به نظرم گزافه نیست اگر بگوئیم که در متن مربوط به روشنگری، فلسفه برای نخستین بار از فعلیت گفتاری خود یک مسئله اساسی میسازد و این فعلیت را همچون یک رویداد به پرسش میگیرد؛ رویدادی که (فلسفه) باید معنا و ارزش و فردیت فلسفیاش را بیان کند و در آن هم دلیل وجودی خود را بیابد و هم بنیاد آنچه را که میگوید و از همین جا روشن میشود که (در این چشمانداز) برای فیلسوف، طرح مسئله تعلقاش به این «حال» دیگر به هیچ روی مسئله تعلق به یک دکترین یا سنت نیست؛ دیگر مسئله به سادگی مسئلۀ تعلق به جامعه بشری به طور عام نیست؛ بلکه مسئلۀ تعلق به یک «ما» پیش میآید «ما»ئی که به یک مجموعه فرهنگی برمیگردد که اکنونیت ویژهاش را مشخص میکند. این «ما» است که میرود تا موضوع اندیشه فیلسوف شود و به همین اعتبار او را ناگزیز میکند تا به مسئلۀ تعلق شخص خود به این «ما» نیز بپردازد. همه اینها یعنی فلسفه همچون تبدیل یک فعلیت، به یک مسئله اساسی، و همچون به پرسش گرفته شدن این فعلیت از سوی فیلسوف، که خود نیز جزئی از آن است و جایگاهش را در نسبت با آن معین میکند ، همه اینها میتواند فلسفه را همچون گفتار مدرنیت و گفتار دربارۀ مدرنیت مشخص کند.روشنگری یک دوران است، دورانی که شعار و قاعدهاش را خود بیان میکند و خود میگوید آنچه را که باید انجام دهد، هم در رابطه با تاریخ عمومی اندیشه و هم در رابطه با اکنون خود و با صورتهائی از شناخت و دانش و نادانی و توهم که در آنها میتواند موقعیت تاریخی خود را باز بشناسد. به گمان من در پرسش «روشنگری چیست؟» یکی از نخستین نمودهای نوعی از فلسفیدن را میتوان دید که از دو قرن پیش تاکنون تاریخ پرباری داشته است. به پرسش گرفتن فعلیت خود یکی از کارکرد های بزرگ فلسفه مدرن یعنی فلسفهای است که آغازش را میتوان در آخرین سالهای قرن نوزدهم نشاند.میشل فوکو
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
کتاب “فلسفه روشنگری” نوشته ارنست کاسیرر ترجمه یدالله موقن
کتاب “سنت روشنفکری در غرب از لئوناردو تا هگل” نوشته ج. برونوفسکی و ب. مازلیش ترجمه لیلا سازگار
یادداشت: “در پاسخ به پرسش: روشنگری چیست؟” اثر امانوئل کانت ترجمه یدالله موقن