📜گادامر و تاریخمندی علوم انسانی
گادامر در مواجهه با آنچه علوم انسانی میخواند بر آن است که این علوم نباید تلاش کنند که پدیده انضمامی را به منزله مصداقی از یک قاعده کلی فهم نمایند و مورد «خاص یا جزئی» نیز فقط برای تأیید «قانونی» که با آن میتوان پیش بینیهای عملی انجام داد، به کار نمیآید. کمال مطلوب علوم تاریخی (انسانی) بیشتر فهم خود پدیده از حیث انضمامیت منحصر به فرد و تاریخی آن باید باشد. برای مثال کمال مطلوب علوم انسانی آن نیست که معرفت حاصل کند چگونه انسان ها، ملت ها و حکومت ها دستخوش تحول میشوند، بلکه فهم این مطلب است که چگونه این انسان، این ملت یا این حکومت آن چیزی است که شده است یا به بیان کلیتر چه شد که آنها چنین شدند. سر مسئله آنست که موضوعات علوم انسانی منحصر به فرد و تکرار ناپذیرند (باتوجه به زمینه و تاریخمندی آنها). بنابراین، نوعی علم مجزای غیر قانون بنیاد (non nommothetic) برای اموری که دستخوش تغییر و تفاوت میشوند، همچنان ضروری است. از آنجا که انقلاب فرانسه با انقلاب روسیه و البته هر انقلاب دیگری به طور ذاتی و نه صرفا عرضی متفاوت است، علمی قانونبنیاد ناظر بر این پدیدار نمیتوان یافت. در واقع، گادامر «غیر قانونبنیاد» بودن را خصلت اساسی آنچه میتوان علوم تاریخی یا انسانی نامیده میداند. مراد او از قانونبنیادبودن همان خصیصه ایست که علمی همچون فیزیک به مثابه مثل اعلای علوم طبیعی، داراست. سنت کنتی، علوم انسانی را تنزیل منزلت یافته علوم طبیعی میانگارد. جنبهای از کار گادامر آنست که علوم انسانی را از تشبه جستن مرعوبانه به علوم طبیعی رها سازد. او برنمیتابد که علوم طبیعی الگو ی علومانسانی باشد. اما، این فقط جنبه سلبی آراء اوست. از جانب ایجابی گادامر در پی یافتن مدلی مناسب برای علوم انسانی، به حکم زیباییشناسی -که مبنای نقد سوم کانت است- متوسل میشود. به تعبیر دیگر گادامر به جای علومطبیعی، زیبایی شناسی را الگوی علومانسانی قرار میدهد. سر این تشبه به زیبایی شناسی البته در آنست که هم زیباییشناسی و هم علومانسانی، پدیدار را در تفرد و انضمام آن فهم میکنند یا باید فهم کنند.
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📕کتاب “هرمنوتیک مدرن ( گزیده جستارها)” نوشته گادامر، هایدگر ، فوکو و… ترجمه بابک احمدی
📗کتاب” گادامر وعلوم انسانی” نوشته مهدی معین زاده
📘کتاب “درآمدی بر هرمنوتیک” نوشته احمد واعظی