💠 هوسرل و مساله پدیدار شناسی🔺دکتر احمد رجبی
📜 هوسرل و شرط امکان پدیدارها
هوسرل میکوشید با فروکاستن هرگونه «تعالی»، به معنای وصف ذاتی قلمرو موجود «فی نفسه»، به حوزه «درونی» آگاهی ، از طریق «تقلیل استعلایی»، عرصه اصیل پژوهش فلسفی به معنای پدیدارشناسی را بگشاید. او در آثار متعدد خود پس از پژوهشهای منطقی کوشید تا نشان دهد که چگونه میتوان و باید معناداری تمامی «منطقههای وجودی» موجودات را که در «رویکرد طبیعی» به نحو «سادهانگارانه» به مثابه موجودات فی نفسه در یک «جهان واقعی» لحاظ میشوند، از طریق به اجرا در آوردن «اپوخه» و تعلیق هر گونه «وضع وجود» برای موجوادت، با ارجاع وجود موجود به نحوه ظهور آن بر آگاهی و در آگاهی، از حیث نحوه «تضایف» میان ظهور شیء از یک سو و «افعال آگاهی» از سوی دیگر، از حیث قوام ذاتیشان، تبیین نمود. با ضابطهای که هوسرل برای فلسفه تعیین میکند، هرنوع بحث از وجود موجودات، به معنای بحث از موجود، فارغ از «نحوه دادگی» آن در آگاهی و برای آگاهی، و هر نوع فرض وجود «فینفسه» و این تصور که می توان از دادگی پدیدار در آگاهی، به وجود بیرونی موجود فراروی کرد و به سوی آن «تعالی یافت»، به معنای عدول از ضابطه بحث فلسفی، بیرون آمدن از حیطه موضوعی فلسفه و بازگشت به «ساده انگاری» رویکرد طبیعی و غیر فلسفی است؛ رویکردی که تمامی نسبتهای عملی زندگی انسان و نیز تمامی علوم تحصلی و حتی منطق را نیز در برمیگیرد . در رویکرد پدیدارشناختی، «تعالی» موجود نیز وصفی ذاتی از اوصاف پدیداری است که در افعال قوام بخش آگاهی، معنای «متعالی» آن قوام مییابد. برای هوسرل، زمینه طرح پرسش از معنای وجود موجودات، مفهوم «روی آورندگی» است؛ به معنای آن عرصه گشوده ای که در مواجهه میان «روی آورنده» و «روی آورده» روی میدهد. همین خصلت در میانهبودن روی آورندگی است که هوسرل از آن به «تضایف» تعبیر می کند. هوسرل در پی آن بود تا با روشن ساختن سوبژکتیویته استعلایی به منزله ساختار بنیادینی که شرط امکان پدیداری پدیدارهاست، به فهم «معنای وجود» موجودات در همه منطقههای وجودی و نیز به فهم «معنای وجود به نحو مطلق» به مثابه یک «هستیشناسی عام حقیقی و اصیل» دست یابد.احمد رجبی
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
📜 هوسرل و شرط امکان پدیدارها
هوسرل میکوشید با فروکاستن هرگونه «تعالی»، به معنای وصف ذاتی قلمرو موجود «فی نفسه»، به حوزه «درونی» آگاهی ، از طریق «تقلیل استعلایی»، عرصه اصیل پژوهش فلسفی به معنای پدیدارشناسی را بگشاید. او در آثار متعدد خود پس از پژوهشهای منطقی کوشید تا نشان دهد که چگونه میتوان و باید معناداری تمامی «منطقههای وجودی» موجودات را که در «رویکرد طبیعی» به نحو «سادهانگارانه» به مثابه موجودات فی نفسه در یک «جهان واقعی» لحاظ میشوند، از طریق به اجرا در آوردن «اپوخه» و تعلیق هر گونه «وضع وجود» برای موجوادت، با ارجاع وجود موجود به نحوه ظهور آن بر آگاهی و در آگاهی، از حیث نحوه «تضایف» میان ظهور شیء از یک سو و «افعال آگاهی» از سوی دیگر، از حیث قوام ذاتیشان، تبیین نمود. با ضابطهای که هوسرل برای فلسفه تعیین میکند، هرنوع بحث از وجود موجودات، به معنای بحث از موجود، فارغ از «نحوه دادگی» آن در آگاهی و برای آگاهی، و هر نوع فرض وجود «فینفسه» و این تصور که می توان از دادگی پدیدار در آگاهی، به وجود بیرونی موجود فراروی کرد و به سوی آن «تعالی یافت»، به معنای عدول از ضابطه بحث فلسفی، بیرون آمدن از حیطه موضوعی فلسفه و بازگشت به «ساده انگاری» رویکرد طبیعی و غیر فلسفی است؛ رویکردی که تمامی نسبتهای عملی زندگی انسان و نیز تمامی علوم تحصلی و حتی منطق را نیز در برمیگیرد . در رویکرد پدیدارشناختی، «تعالی» موجود نیز وصفی ذاتی از اوصاف پدیداری است که در افعال قوام بخش آگاهی، معنای «متعالی» آن قوام مییابد. برای هوسرل، زمینه طرح پرسش از معنای وجود موجودات، مفهوم «روی آورندگی» است؛ به معنای آن عرصه گشوده ای که در مواجهه میان «روی آورنده» و «روی آورده» روی میدهد. همین خصلت در میانهبودن روی آورندگی است که هوسرل از آن به «تضایف» تعبیر می کند. هوسرل در پی آن بود تا با روشن ساختن سوبژکتیویته استعلایی به منزله ساختار بنیادینی که شرط امکان پدیداری پدیدارهاست، به فهم «معنای وجود» موجودات در همه منطقههای وجودی و نیز به فهم «معنای وجود به نحو مطلق» به مثابه یک «هستیشناسی عام حقیقی و اصیل» دست یابد.احمد رجبی
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
📕کتاب پدیدارشناسی هوسرل” دن زهاوی ترجمه مهدیصاحب کار، ایمان واقفی
📗کتاب”پدیدارشناسی” اثر اشتفان کاوفر و آنتونی چمرو، با ترجمه ناصر مؤمنی
📙کتاب “آشنایی با پدیدارشناسی” اثر کلاوس هلد و ژوئل اسمیت ترجمه علینجات غلامی