📜ویژگی های علم اجتماعی جهان سنت
“…بر اساس طبقهبندی ارسطو، دو دسته علم داریم: یکی علوم نظری و دیگری علوم عملی و در حوزه علوم انسانی سه علم داریم که هر سه اخلاقیاند: یکی اخلاق فردی، دوم اخلاق مدنی (فلسفه اجتماعیـسیاسی یا سیاست مدن) و سوم اخلاق اقتصادی. مطابق فهم ارسطویی، اصولاً در حوزه انسانی علم ماوقع یعنی شناخت آنچه اتفاق میافتد، ممکن نبود. برای مثال نمیتوانیم بفهمیم که چرا انقلاب شد یا چرا فلان حادثه اجتماعی اتفاق افتاد. در جهان انسانی، حوادث یکبار رخ میدهند و از میان میروند و امکان ندارد که نسبت به آنها علم پیدا کرد. آنچه در جهان انسانی علم به آن ممکن است و مسئله اصلی نیز همان است، این است که: «چه باید بکنیم؟»، نه اینکه چرا این اتفاق رخ داد یا آن اتفاق پیش آمد…منطق اجتماعی قدیم، خصوصیات فطری و ذاتی انسان را مبنا قرار میداد و میگفت: این انسان، برای اینکه زندگی متناسب خودش را داشته باشد، چگونه باید زندگی کند. برای مثال، فلسفه فارابی پاسخ به همین پرسش بود. او در کتاب آراء اهل المدینه الفاضله، همین کار را کرده است؛ یعنی میخواست بگوید موجودی که ما آن را انسان مینامیم، با این ویژگیهای ذاتی و فطری، چه شکلی از زندگی برایش بهتر است و پاسخش عبارت بود از «مدینه فاضله» با ویژگیهایی که بیان میکرد. برای مثال میگفت: نهاد ازدواج باید وجود داشته باشد؛ یا اینکه میگفت: رئیس مدینه باید فیلسوف یا نبی باشد. به طور خلاصه، در جهان سنت، به جز تاریخ، آن حوزه نظریهپردازیای که در حوزه اجتماعیات فعال بود، همین علم «باید و نباید» بود.”حسین کچویان
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📕کتاب “تجددشناسی و غرب شناسی: حقیقتهای متضاد” نوشته حسین کچویان
📙کتاب” اندیشه اجتماعی غرب جدید جلد دوم «توسعه و ترقی»” نوشته محمدرضا قائمینیک و سید سعید موسوی ثمرین
📘کتاب “درآمدی بر فهم جامعه مدرن” دوره سه جلدی ویراستاران،استوارت هال وبرم گیبن