آزادی و ضرورت
“… ابن سینا برای توضیح مفهوم علم و تعقل، از سلب شروع میکند؛ انسان ابتدا از امور مادی سلب توجه میکند. وقتی میخواهد در مورد اسب فکر کند، به آن توجه میکند؛ اسب یک موجود جسمانی است و کالبدی دارد. در ابتدا باید از این کالبد صرفنظر شود. ذهن از کالبد عزل نظر میکند و به صورت خیالیاش میاندیشد و هیئتش را در ذهن تصور میکند. اما این هیئت به نحو جزئی در ذهن حاضر میشود. حال در مقام سلب باید از جزئیات هم عزل نظر کند؛ یعنی از رنگ، شکل و اندازهای که دارد هم صرف نظر کند. در اینجاست که مفهوم اسب پیدا میشود. پس عقل با سلب آغاز میکند تا به مفهوم شیء میرسد و ماهیت معقول آن را کشف میکند. این سلب مبتنی بر شأن آزادی عقل است. عقل با این آزادی است که به مفهوم اسب میرسد. این مفهوم همان ذات معقول یا «کُنه» شیء است. پس عقل با آزادی به کُنه اشیاء میرسد. وقتی مفهوم به دست آمد، به قانون و نظم رسیدهایم که مساوق مفهوم ضرورت است. هر کجا قانون و نظم باشد، ضرورت وجود دارد. پس وقتی به مفهومی ناب یا به کنه اشیاء رسیدیم، در آنجا ضرورت است و دیگر امور تصادفی نیستند. رنگ اسب ممکن است متفاوت باشد، اما این رنگها داخل در آن مفهوم نیستند. بلکه از عوارض آن هستند. عقلی که آزاد است، عقلی که سلب میکند و پرده به پرده نفی میکند، دائم آزادی خودش را بالاتر میبرد. این عقل به تدریج همه پردهها را نفی میکند تا به مفهوم شیء برسد. وقتی به مفهوم شیء رسید، به ضرورت میرسد و آزادی به ضرورت منتهی میشود! یعنی عقل با طرد همه قیود، خودش را به ضرورت میرساند. بنابر این می توان گفت عقل آن است که با آن، آزادی و ضرورت با هم رخ میدهند…..”سید حمید طالبزاده
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📙کتاب “هستی در اندیشه فیلسوفان”نوشته اتین ژیلسون ترجمه حمید طالبزاده
📗کتاب “فلسفه آلمانی میراٍٍث ایداآلیسم آلمانی ” نوشته تری پینکارت ترجمه ندا قطرویی
📙کتاب “ما و علوم انسانی ” مجموعه نشستهای گفتمان نخبگان علوم انسانی