مرور برچسب

هگل

ویژگی‌های علم اجتماعی جهان سنت

بر اساس طبقه‌بندی ارسطو، دو دسته علم داریم: یکی علوم نظری و دیگری علوم عملی و در حوزه علوم انسانی سه علم داریم که هر سه اخلاقی‌اند: یکی اخلاق فردی، دوم اخلاق مدنی (فلسفه اجتماعی‌ـ‌سیاسی یا سیاست مدن) و سوم اخلاق اقتصادی.

انسان مدرن و امر قدسی

امروزه انسان مدرن در نتیجه از دست دادن امر قدسی، معنای حیرت را گم کرده است؛ تا حدی که نمی داند راز تعقل چه اندازه معجزه آساست؛ وی از جنبۀ ذهنی انسانی و قوۀ عینیت و استعداد شناخت عینی بی خبر است.

الهیات مسیحی و مدرنیته

نومینالیسم دیدگاه ناظر بر جهان مسیحی منسجمی را که فلسفه مدرسی (اغلب در مواجهه با واقعیت های سیاسی و دیني نامنسجم) پرورانده بود، متزلزل کرد و انقلابی در مسیحیت به راه انداخت؛

هوسرل و مسئله پدیدارشناسی

هوسرل می‌کوشید با فروکاستن هرگونه «تعالی»، به معنای وصف ذاتی قلمرو موجود «فی نفسه»، به حوزه «درونی» آگاهی ، از طریق «تقليل استعلایی»، عرصه اصیل پژوهش فلسفی به معنای پدیدارشناسی را بگشاید.

انواع نفس شناسی

بدان که از بعضی از پیشینیان از فلاسفه مانند افلاطون نقل شده که قائل به قِدم نفوس انسانی است و آن را حديث مشهور: "کنت نبيا و آدم بين الماء و الطين"، یعنی:

جایگاه علوم انسانی در جهان مدرن

📜خودآگاهیِ آزادی "..از آنجا که قوانین تاریخ مربوط به خود آگاهی روح است، و از آنجا که خصلت ممتاز روح آزادی است، پس قوانین تاریخ مربوط به خود آگاهی آزادی است. چنین خود آگاهی ای در واقع مقصود یا غایت خود تاریخ است. هگل به ملاحظه همين هدف است…

فلسفه یونان و انسان سیاسی

‌ 📜 فلسفه کلاسیک ومسئله #انسان سیاسی مهمترین موضوع فلسفه‌سیاسی، #زندگی فلسفی است: فلسفه نه به عنوان #آموزش یا #نظامی از معرفت، بلکه به عنوان راه زندگی، راه حل مسائلی را ارائه می‌دهد که به زندگی #سیاسی ، پویایی می‌بخشد. تکاندهنده‌ترین…

پرسش انضمامی چه پرسشی است.

مدرنیته و تاریخی‌گری "...برداشت #مدرن از تاریخ، نخستین بار، در نیمه دوم قرن هیجدهم در آثار ویکو، منتسکیو، ولتر، هردر، کندرسه و امثال آن‌ها ظهور یافت. گرچه برخی از آنان، تاریخ را به سان کل قلمداد نمی‌کردند، اما در اینکه #تاریخ راه حل موثقی…

آزادی و فلسفه مدرن

کوگیتوی دکارتی و انسان مدرن #دکارت با تاسیس اصل cogito و تفسیری که از آن به عنوان #بنیاد تزلزل ناپذیر #هستی کرد، در حقیقت #یگانه سوژه (subject) حقیقی و به عبارت دیگر یگانه موجود يقيني را "من انسانی" از آن جهت که فکر می‌کند ( ego cogito)…