📜 عقل کلی در حکمت اسلامی
” …بعد از تنزل به مرتبه تعین ثانی، تنزل است به مرتبه ارواح که آن را عالم غیب و عالم امر و عالم علوی و عالم ملکوت گویند و آن عبارت از عالمی است که اشارت حسی بدان راه نیابد. چنان که عالم شهادت ، عبارت از عالمی است که اشارت حسی بدان راه یابد و آن را عالم خلق و عالم سفلی و عالم ملک نیز گویند. «فلا أقسم بما تنصرون» (حاقه:۳۸) اشارت به عالم خلق است [و] «و بما لا تبصرون» (حاقه: ۳۹) اشارت به عالم امر. موجودات عالم امر بر دو قسم اند قسمی آن اند که به عالم اجسام به وجهی از وجوه تعلق ندارند؛ به حسب تصرف و تدبیر ، ایشان را کروبیان خوانند و ایشان دو قسم اند: قسمی آن اند که از عالم و عالمیان به هیچ وجه خبر ندارند: «هاموا فی جلال الله و جماله منذ خلقهم»، و ایشان را ملائکه مهیمه خوانند و مصطفی (ص) از ایشان خبر چنین می دهد: «إن لله تعالى أرض بیضاء مشحونه خلقأ مسیره الشمس فیها ثلاثون یوما هی مثل أیام الدنیا ثلاثین مره و هم لا یعلمون أن فی الأرض خلقا یعصونه و أنهم لا یعلمون أن الله خلق آدم و إبلیس» و قسمی دیگر آن اند که اگر چه به عالم اجسام تعلق ندارند و در شهود قیومیت شیفته و متحیرند، اما ایشان حجاب بارگاه الوهیت اند و وسائط فیض ربوبیت، و رئیس ایشان فرشته ای است که آن را روح اعظم خوانند و در آنجا از او عظیم تر فرشته ای نیست. به اعتبار دیگر، او را قلم اعلی خوانند که «أول ما خلق الله القلم»؛ و به اعتبار دیگر، عقل اول گویند که «أول ما خلق الله العقل»؛ و این روح اعظم صلوات الله علیه در صف اول این طایفه است و روح القدس که او را جبرئیل گویند، در صف آخر. «وما ما إلا له مقام معلوم» (صافات:۱۶۴)…”
جامی. نقد النصوص
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📘کتاب “مبانی و اصل عرفان نظری ” نوشته سید یدالله یزدان پناه
📙کتاب ” مفاتیح الغیب” نوشته صدرالدین محمد شیرازی ترجمه محمد خواجوی
📕کتاب ” قرآن و عرفان و برهان از هم جدائی ندارند” نوشته حسن حسن زاده آملی