📜مواجهه ما در غرب در زمان عباسیان
“..در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم و در طول قرن سوم، یک نهضتی در نظام دستگاه عباسی رخ میدهد که پیش تر در اواخر دوران ساسانی شروع شده بود، عباسیها که رویای یک امپراطوری را به لحاظ قدرت سیاسی و اقتصادی شبیه امپراطوری رم تصور میکردند، دوست داشتند که یک دنیای فرهنگی هم شبیه آتن و رم خلق کنند، برای همین ما از زمان منصور دوانیقی دستور ترجمه آثار متون یونانیها را دادیم، که اوج آن در دوره هارون و مأمون است. در این دوران متون بسیاری از یونان ترجمه میشود که بعضی از آنها ترجمههای خارق العادهای هستند یعنی بسار دقیق اند، بعضیها هم معمولیاند و البته بعضیها هم دقیق نیستند. در این مواجهه آن چه که اتفاق میافتد این است که ما طالبیم آنها را بشناسیم. به همین دلیل، ما متون آنها را ترجمه میکنیم و آنها را به اینجا برای گفتوگو دعوت میکنیم؛ حاصل آن چه میشود؟ حاصلش این است که ما از جهان یونانی فلسفه را می آموزیم، این رخدادی مهم برای ماست؛ درست هم هنگام با مراحل پایانی نهضت ترجمه، تفکر فلسفی در جهان اسلامی شکل میگیرد. این تفکر فلسفی که مشخصاً ما نمایندگان اصلی اش را در فارابی، ابنسینا و سپس دیگران میبینیم، یک ویژگی بسیار مهمی دارد؛ آنها هرگز غرق در آن عالم، آنگونه که ما در دوران تجدد غرق شدیم، نشدند، آن ها گویی چیزی را گرفتند و در مجموعه هویت خودشان جایی برای آن باز کردند.”
سید جمال الدین میرشرف الدین
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📘کتاب “ما و تاریخ فلسفه اسلامی” نوشته رضا داوری اردکانی
📙کتاب “تاریخ جامع ایران- جلد۱۳″ زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی
📕کتاب ” فارابی فیلسوف فرهنگ” نوشته رضا داوری اردکانی