📜در ستایش دیوانگی
“…من، چنانکه می بینید، همان بخشاینده نیکی و خوشبختی هستم که در زبان لاتینی STULTITIA و در زبان یونانی MORIA نامیده شده ام. اصلا ذکر این نکته چه سودی دارد؟ آیا، چنانکه همه مدعی هستند، یک نظر با یک نگاه به چهره و پیشانی من بروشنی نشان نمی دهد که من کیستم؟ اگر کسی به اشتباه مرا با عقل یا الاهۀ آن، مینرو، یکی پندارد، فقط یک نظر انداختن، بی آنکه کلمه ای رد و بدل شود، برای رفع اشتباه او کافی است، این است آیینه روح که کسی را فریب نمی دهد. نزد من تصنع و آرایشی وجود ندارد؛ چهره من هیچ گونه احساس دروغینی را که قلبم نپذیرد نشان نمی دهد….اما من نیز در اینجا همان شیوه خطیبان امروزی را به کار برده ام که خود را همچون خدایان تصور می کنند و همچون زالو در زبان نشان میدهند، یعنی به محض اینکه در نطقی به زبان لاتینی، اینجا و آنجا، و به مناسبت یا بی مناسبت، چند کلمه یونانی وارد کردند گمان می برند که معجزه و کرامت فرموده اند. گاهی نیز که کلمات یونانی مناسب در دسترس ندارند در میان کهنه کتابهای پوسیده قدیم چند عبارت با ضرب المثل فراموش شده به دست می آورند و همچون خاک در چشم شنونده با خواننده می پرانند زیرا خوب می دانند که آنها که این عبارات را می دانسته اند از دانستن آنها بر خود خواهند بالید و آنان که نمی دانسته اند وی را مورد تمجید قرار خواهند داد، و هرچه فهم آنان کمتر باشد، تمجید ایشان بیشتر است. زیرا در دوران ما این قاعده عمومی است که هر قدر چیزی از راهی دورتر برسد بیشتر مورد تمجید است و همچون طرفه لذت کم مانندی پذیرفته میشود. آنان که می خواهند خود را خبره و کارشناسی نشان دهند میخندند و کف می زنند و همچون خران سر و گوشهای خود را می جنبانند تا به دیگران نشان دهند که مطلب را فهمیده اند. البته، کاملا درست است…”
دزیدریوس اراسموس
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📙کتاب “فلسفه در دوره تجدید حیات فرهنگی غرب-از دانته تا کاپانلا” نوشته کریم مجتهدی
📕کتاب “فرهنگ رنسانس در ایتالیا” نوشته یاکوب بورکهارت ترجمه محمد حسن لطفی
📗کتاب “در ستایس دیوانگی” نوشته دزیدریوس اراسموس ترجمه حسن صفاری