📜فوکو و تاریخ جنون
“…جنون انسان را مجذوب میکرد، زیرا معرفت پنداشته میشد. جنون معرفت بود، قبل از هر چیز از آن رو که این صور بیمعنا در واقعیت عناصر معرفتی صعب و باطنی بودند که همگان بدان راه نداشتند. دیوانه با سادگی معصومانه خود، این معرفت غیر قابل دسترس و خوفناک را در اختیار داشت. در حالی که انسان صاحب خرد و فرزانگی تنها اشکال جزئی و تکه تکه معرفت را (که به همین دلیل اضطراب آور بود) ادراک میکرد، دیوانه آن را در گویی سالم و بیعیب به طور کامل در دست داشت. انسان از هر سو اسیر جذبه جنون بود. تصاویر تخیلی و وهمآلود حاصل از جنون، ظواهری فرار و گذرا نبودند که بسرعت از سطح اشیا ناپدید شوند. نکته شگفت و خلاف تصور معقول آنکه آنچه از عجیبترین هذیانها ناشی میشد از پیش همچون رازی، همچون حقیقتی غیر قابل دسترس، در دل زمین پنهان بود. هنگامی که انسان به خودکامگی جنون میدان میدهد، با ضرورت اندوهبار جهان مواجه میشود؛ حیوانی که او در کابوسها و شبهای خویشتنداری و امساک خویش میبیند، در واقع طبیعت و ذات خود اوست، همان طبیعتی که واقعیت بی رحم دوزخ آن را عیان میکند. تصاویر بیمعنای حاصل از سادهلوحی و حماقت محض، معرفت عظیم دنیاست و شقاوت فرجام از هم اکنون در این آشفتگی و این عالم جنونزده رخ مینماید…..”
🔻میشل فوکو
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📙کتاب “تاریخ جنون “نوشته میشل فوکو ترجمه فاطمه ولیانی
📗کتاب “میشل فوکو فراسوی ساختارگرایی وهرمنوتیک” نوشته بحسین بشیریه “
📙کتاب “سوژه، استیلا و قدرت ” نوشته پیتر میلر ترجمه نیکو سرخوش وافشین جهاندیده