📜عقل در دوران مدرن
“…نیوتن نخستین بار برای شناخت طبیعت راهی را نشان داد که از فرضیات دلبخواهی و خیالی به مفهوم روشن می انجامید و از تاریکی به روشنایی می رسید: «طبیعت و قوانین آن در تاریکی نهفته بودند خدا گفت: بگذاریم نیوتن بیاید و همه چیز روشن شد.» این شعر پوپ (Pope) به مؤثرترین وجه احترامی را بیان می کند که نیوتن در اندیشه روشنگری از آن برخوردار بود. براثر پیروزی روش نیوتن روشنگری معتقد شد که سرانجام بر زمینی استوار ایستاده است و هیچ انقلابی در علم طبیعی نخواهد توانست شالودۀ آن را متزلزل کند. سرانجام تلازم طبیعت با شناختِ انسانی یک بار برای همیشه برقرار شد و پیوند میان آن دو از این پس ناگسستنی بود. هر دو طرفِ این تلازم کاملا مستقل اند و بر پایۀ همین استقلال با یکدیگر هماهنگی کاملی دارند…فلسفۀ طبیعت رنسانس از «طبیعت»، آن قانونی را درک می کند که از ذاتی اشیا ناشی می شود و از ابتدا جزو ذات اشیا باشد نه آن قانونی که بر اشیا از بیرون تحمیل شده باشد. «طبیعت چیزی نیست جز نیرویی که در اشیا قرار دارد و قانونی که بر اثر آن همۀ اجسام در مسیر مناسب خود به پیش می روند.» برای یافتن این قانون ما نباید تصورات و تخیلات ذهنی خود را به درون طبیعت فرافکنی کنیم بلکه باید بیشتر مدار خود طبیعت را دنبال نماییم و از طریق مشاهده و آزمایش و با اندازه گیری و محاسبه آن را تعیین کنیم. اما معیارهای اساسی ما برای اندازه گیری نباید تنها از یافته های حسی به دست آیند. این معیارها باید از کارکردهای کلی مقایسه کردن، شمردن، ترکیب و متمایز کردن که تشکیل دهنده سرشت عقل اند سرچشمه بگیرند. از این رو خودبسامانی عقل با خود بسامانی طبیعت متناظر است….”
ارنست کاسیرر
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📃مقاله “نگاه غربی و مبانی علم جدید از دیدگاه مارتین هایدگر” نوشته سید حمید طالب زاده
📘 کتاب “فلسفه روشنگری” نوشته ارنست کاسیرر ترجمه یدالله موقن
📙کتاب “نقد عقل محض” نوشته امانوئل کانت ترجمه بهروز نظری
📕کتاب “نقد تفکر فلسفی غرب” نوشته اتین ژیلسون ترجمه سید احمد احمدی
📗کتاب “عقل در تاریخ” نوشته نوشته گئورگ ویلهلم فریدریش هگل ترجمه حمید عنایت